داستان چوپان دروغ گو رو که هممون شنیدیم . کسی که انقدر دروغ می گفت که از یه جایی به بعد مردم فکر می کنن تمام حرفاش دروغه . من یه ویژگی ای دارم که زود آدما رو چوپان دروغ گو می کنم . فقط کافیه یک بار بهم دروغ بگه دیگه از اون به بعد در مورد تمام حرفاش سوء ظن دارم . غافل از این که آدما ممکنه گاهی اشتباه کنن . نباید به یک اشتباهشون تماما قضاوتشون کرد . 

+ چند روزه بچه ی همسایه مون مریض شده . همون که همبازی محمد حسینِ ماست . ما هم چون می ترسیم محمد حسین هم مریض بشه منعش می کنیم که بره خونشون . یه سره تو خونست و حوصلش سر میره و خلاصه خیلی رو اعصابه و غُر می زنه . به روشنا می گم کاش می شد برای پسر همسایه یه همکار جور کنیم که وقتای مرخصی بیاد سر پُستش [لبخند]



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها